-
خدافظ
شنبه 22 مهرماه سال 1385 21:27
این آخرین پست منه شاید دیگه اصلا سر نزنم اما از اینکه شما اومدینو سر زدین ممنون خوب امشب همه یا میرن مسجد محل یا پای تلویزیون احیا میگیرن من که پای تلویزیون میشینم پریشبم پای تلویزیون احیا گرفتم وای که چه قدر داغون بودم که از فرط خستگی و بعد این همه شکستن و اشک ریختن خوابم برد امشبم که دیگه ... واسه همه دعا کنین از...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 19:45
یکی بود یکی نبود خودش بود و عشق ش نبود . ع ا شق و م عش و ق بود ولی ع ا شق و م عش و ق نداشت قطره اشکی چکید به خاک این دنیا رسید دلی شد در سینه انسان پدید از ازل بودست آن دل بی قرار روی او تا ابد ماند مست نور او دل نداند این بی قراری و مستی از چیست این همه شوق رسیدن برکیست میرود اما نمیداند کجا میبرندش اما نمیداند چرا...
-
حالا
سهشنبه 4 مهرماه سال 1385 15:45
سلام سلام سلام زودتر از اینها باید میومدم و یک مطلب مینوشتم اما خوب وقت نبود یا نمی دونم به قول معروف قسمت نبود امروز 4 فروردینه اول من این ماهه خدارو((ماه مبارک رمضان))به تمام روزه داران تبریک میگم و یادمون باشه که از دعای بیماران در وقت افطار غافل نشیم و یادی از کسانی که قبلا در بین ما بودن اما الان نیسن (( روح...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1385 19:00
سلام نمیدونم دوباره چی شد که زد به سرم که بیام تو وبلاگ یه مطلب بریزم والا نمیدونم الان چمه آخه یاد عزیزان از دست رفته افتادم به وبلاگ دایی سر زدم دیدم از عزیزان از دست رفته تو وبلاگ نوشتن نمیدونم اما فکر نکنم خواسته باشم تقلید کنم اما خوب گفتم بیام منم بگمممممممم راستش هر وقت یادش می افتم اشک تو این چشمام حلقه میزنه...
-
بدون مقدمه
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 12:57
سلام امروز جمعست و دلم خیلی گرفته البته نه از آدما و زمونه دلم گرفته چون الان حدود یک ماهه فرصت نشده باهاش حرف بزنم شاید خودشم ندونه اما به خدا دلم واسش یه ذره شده ه ه ه ه 5شنبه نزدیکه یعنی 6 روزه دیگه دقیقا 5مرداد و روز کنکور امیدوارم که موفق بشه و باعث سر بلندی خانواده بشه شما هم دعا کنین این دوست خوبم محسن جان...
-
به نام او
جمعه 19 خردادماه سال 1385 16:33
دید مجنون را یکی صحرا نورد---- در میان ِ بادیه بنشسته فرد کرده صفحه ریگ وانگشتان قلم---- میزند بااشک خونین این رقم گفت:ای مجنون شیدا چیست این---- مینویسی نامه بهر کیست این گفت : مشق ِِ نام ِ لیلی می کنم ---- خاطرِ خود را تسلی می کنم چون میسر نیست برمن کام او ---- عشق بازی می کنم با نام او فرق من و پروانه این بود...
-
برای او
سهشنبه 2 خردادماه سال 1385 20:06
(((بی او هرگز))) من میخوام واسه همیشه تو رو زیبا بدونم میخوام به همه دنیا بگم واسه عشقت دیوونم من میخوام شبا تو رو دعا کنم واسه خوشبخت شدنت خدا خدا خدا کنم من میخوام همیشه عاشق بمونیم این نمیشه میدونم حالا معلومه دیوونه کدومیم! من میخوام کاری کنم او از دلم نره میخوام اسمتو صدا کنم من نمیذارم خاطره بمیره من میخوام...
-
به نام یزدان
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1385 20:00
دعای دخترهای مجرد: اللهم عجل فی ازدواجنا و تکمیل دیننا و ارزقنا زوجا الذی رفیعا مدرکا و رشیدا قدا و مالا کثیرا مستقلا و سیاره البرشیا و اما دعای پسرهای مجرد: اللهم ارزقنا حوریا تک دانه و کم توقعنا و والدینها رو به موتا و جهزیتها کامله و کدبانوا فی امور المنزل و خدمتنا ای عشق کمک کن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به...
-
به نام تک نوازنده گیتار عشق
جمعه 25 فروردینماه سال 1385 14:02
اگر بعد از مرگم از تو پرسیدند که: آن وجودی را که زمانی با تو میدیدند که بود؟ بگو : دنیایی از عشق بود که به خاطر حسرت کرانه عشق جوش وخروش میکرد بگو : دیوانه ای بت پرست بود که بتش را دیوانه وار دوست می داشت بگو : اشک در بدری بود که به هیچ دیده ای به جز دیده ی من آشیان نداشت بگو : بگو برای اندک زمانی با من بود ولیکن تا...
-
دوسش دارم
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1385 19:45
*** به نام ایزد عشق *** سلام من سمانه هستم که تونستم با کمک یکی از دوستای خوبم این وبلاگو بسازم از زحمات این دوست خوبم تشکر می کنم و ان شاالله با شنیدن جواب قبولیش در کنکور حتما در این وبلاگ درج میکنم(دعا یادتون نره ) واین شعرو به دوست خوبم محسن تقدیم میکنم : تقدیم به عزیزترین دوست زندگیم هر دم که یادت میکنم اشک زبصر...
-
الهی به مستان میخانه ات,به عقل آفرینان دیوانه ات
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 18:40
زندگی طی شد این عمر تو دانی به چه سان؟ پوچ و بس تندچنان باد دمان همه تقصیر من این است که خود می دانم که نکردم فکری که تامل ننمودم روزی ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران؟ " کودکی "رفت به بازی به فراغت به نشاط همه گفتند:کنون تا بچه است بگذارید بخندد شادان که از این پس دگرش فرصت خندیدن نیست بایدش نالیدن من نپرسیدم...
-
در دیار محبوب همه چیز بوی محبت می دهد
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 14:57
midoni dost yani chi d=dashtane o=oni ke s=setayesh kardanesh t=tamomi nadare (مثل تو ) نظر فراموش نشه بعضیها میگن که عشق آبیه چون مثل اقیانوس میمونه بعضیها میگن که عشق سرخ مثل خون میمونه بعضیها میگن که عشق سبزه چون مثل یه زندگی خوب و کامل میمونه بعضیها میگن که عشق مشکیه چون عشق رو تو چشمای مشکی عزیزشون می بینن یکی...
-
ای کاش عشق را زبان سخن بود
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 12:31
دوست دارم من این شب زنده داری دوست دارم، پریشان روزگاری دوست دارم، به شهر من ز من بیگانه تر نیست، همین دور از دیاری دوست دارم، بیابان را که خلوتگهه انس است، چو آهوی فراری دوست دارم، تو را هم با همه نه مهربانی، عزیزم آری آری دوست دارم، برای دیدنت رخصت نخواهم، من این بی بند و باری دوست دارم، نمیگیرم به یک جا یکدم آرام،...